عبدی: اظهار ندامت مشکلی را حل نکرده بلکه بدتر هم میکند
تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۸۳۳۵۳
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: این یادداشت را هفته پیش نوشتم ولی ترجیح دادم که پس از نهایی شدن عفوها و آزادی افراد منتشر کنم. امروز هم اعلام شد که این سیاست شامل همه اقشار دیگر از جمله دانشجویان و استادان دانشگاه و هنرمندان و... هم میشود و از آن مهمتر اینکه سیاستی فراگیر درباره همه ایرانیان خارج از کشور به جز تعداد بسیار معدودی از آنها در حال ابلاغ است و امیدواریم این رویکرد که فراز و نشیبهای خاص خود را دارد ثمربخش شود و به سوی پایداری سیاسی حرکت کنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ما در زندگی روزمره خود و در ارتباطات میانفردی مرتکب رفتارهایی میشویم که نیازمند عذرخواهی و بخشودگی است. این امر میتواند حالات گوناگونی داشته باشد. گاه کسی مورد ستم دیگری واقع میشود، ولی فرد ستمدیده راسا و بدون هیچ تقاضایی او را میبخشد. گاه فرد ستمگر تقاضای عفو و بخشش میکند و ستمدیده نیز پاسخ مثبت داده و او را عفو میکند. البته اینها بدان معنا نیست که همیشه در باره ظلم واقع شده، اتفاق نظر باشد.
چه بسا کسی خود را مظلوم بداند ولی طرف مقابل بر مظلومیت او صحه نگذارد که بخواهد عذرخواهی کند. در مجموع مساله ظریفی است و باید محتاط بود. در بسیاری از پروندههای قتل، بخشش برای خانواده مقتول آرامش بیشتری به همراه میآورد تا اعدام، ولی نکته مهم این است که نباید قاتل را لزوما مستحق بخشش دانست و اتفاقا بیتوجهی به همین نکته موجب شده است که برخی از محکومان به قتل اعدام شوند، در حالی که بازماندگان مقتول که در ابتدا علاقهای به قصاص و اعدام نداشتند، ولی فضایی در جامعه ایجاد شد که آنان را به انتخاب گزینه اعدام ترغیب کرد.
در هر حال فراموش نکنیم که در عفو لذتی است که در انتقام نیست. همانگونه که ما در روابط شخصی و میانفردی خود با اقدامات کوچک و استمالت، دلجویی و عذرخواهی از اختلافات حتی خانمانبرانداز جلوگیری میکنیم، همین قاعده را میتوانیم به حوزه سیاست و جامعه نیز تعمیم دهیم. انتقامگیری، کینهورزی و نفرت از ویژگیهای رفتاری تشدید شونده است، یعنی انجام آنها همین گونه رفتارها را در طرف مقابل بازتولید میکند. البته این بدان معنا نیست که مجازات و انتقام را به کلی حذف کنیم که اگر حذف شوند، بخشش بیمعنا میشود.
ولی قاعده را نباید فراموش کرد. با این مقدمه میخواهم به یک پدیده رایج در چند دهه گذشته اشاره کنم که هیچ نتیجه مثبتی بر آن مترتب نبوده و نیست؛ سهل است که آثار منفی دارد، و آن پدیده الزام به عفونویسی است. به طور کلی درخواست عفو از سوی زندانیان هیچ اشکالی ندارد، مشروط بر اینکه به انتخاب خودشان باشد و مستلزم توافق قطعی بر لغو یا تخفیف مجازات نباشد. به عبارت دیگر اگر کسی خود را مقصر میداند و صادقانه جرم خود را میپذیرد و مجازات تعیین شده علیه خود را قبول دارد و به هر دلیلی پشیمان شده است، باید درخواست عفو کند. همانگونه که در زندگی بیرون زندان چنین میکنیم.
اگر از طرف ما به کسی زیانی وارد شود که خود را مقصر آن بدانیم، وظیفه داریم که یا جبران کنیم یا از طریق درخواست بخشش رضایت او را جلب کنیم. این رفتار باید صادقانه باشد مثل آنچه در موضوع توبه گفته میشود. این مساله برای تمامی محکومان نیز صادق است. در مقابل اگر آزادی زندانی مشروط به نوشتن عریضه عفو شود، مساله متفاوت خواهد شد. در حالت پیش، درخواست عفو مستلزم درخواست برای آزادی نیست.
ممکن است به کسی خسارتی بزنیم و عذرخواهی کنیم و حتی جبران هم بکنیم، یا مجازات را هم تحمل کنیم. نفس عذرخواهی مهم است. ولی اگر کسی را برای آزادی مقید کنند که درخواست عفو کند، مشکل ایجاد میشود. اگر آن فرد از ابتدا خود را مستحق هیچ مجازاتی نداند و همچنان بر بیگناهی خود اصرار کند، در این صورت اصرار بر نوشتن عفو، فقط برای تخریب شخصیت وی است و این موجب افزایش کینه و نفرت میشود.
اگر درخواست عفو بنویسد، رضایت شخصی نخواهد داشت و قطعا در صورت آزاد شدن به شکلهای گوناگونی برای جبران این عدم رضایت شخصی رفتارهایی خواهد کرد که به سود درخواستکنندگان عفونامه نیست. البته هستند کسانی که خودشان نیز مستقلا تقاضای عفو میکنند بدون اینکه خود را مستحق آن بدانند، ولی اینکه افراد برای عفوی که میخواهد داده شود مجبور به نوشتن عفونامه شوند قطعا زیانبار است و اثرات منفیتری دارد.
بنابراین همانگونه که در «عفوهای معیاری» عمل میشود، باید در این مورد هم عمل شود. به عبارت دیگر اظهار ندامت و تعهد کتبی مبنی بر عدم تکرار جرم امنیتی مشابه، مشکلی را حل نمیکند، بلکه بدتر میکند. چنین رفتاری نتیجه منفی دارد. بدتر این است که هر دو طرف بدانند این متن در عمل صوری است و کسی را برای آن راستیآزمایی نمیکنند.
منبع: فرارو
کلیدواژه: عباس عبدی عفو درخواست عفو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۸۳۳۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاحطلب می دانند/ عقل هم چیز خوبی است
به گزارش خبرآنلاین عباس عبدی در اعتماد نوشت:
ماجرا این است که آقای مهدی نصیری اعلام کرده که برای یک سفر خانوادگی مدتی را عازم کانادا شده است. وی در چند سال اخیر مواضع به نسبت رادیکالی علیه ساختار موجود داشت و آشکارا هم بیان و تبلیغ میکرد. اتفاقا مواضعی که داشت بخش اصلی اصلاحطلبان با آن همراهی نمیکردند، هر چند از این نظر که وی منسوب به جناح اصولگرا بود و این حرفها را میزد، غیرمنتظره نیست که برخی اصلاحطلبان هم مثل اغلب مردم استقبال میکردند، چون این مواضع از سوی خود اصولگرایان یا منشعبین آنان زده میشد، ولی آقای نصیری هیچ نسبتی با اصلاحطلبی به عنوان یک مجموعهای با پیشینهای فکری و سیاسی نداشت و هنوز هم به لحاظ مبانی فکری به مجموعه اصولگرایان نزدیکتر است. البته این فقدان نسبت را نه به عنوان نقطه قوت ایشان میگویم و نه به عنوان نقطه ضعف، بلکه یک واقعیت است. ایشان تا زمانی که ایران بودند مواضع رادیکال خود را اظهار میکردند، مواضعی که اگر یک نفر از اصلاحطلبان اندکی از آن مواضع را میگرفت، در چشم بههم زدنی بازداشت و بازجویی میشد و جایش در زندان بود.اتفاقا بهترین دلیلی که وی منسوب به اصلاحطلبان نیست، همین مصونیت سیاسی و قضایی ناگفته و نانوشتهای است که در عمل، مجموعه اصولگرایان از آن بهرهمندند.
البته آقای نصیری ارتباطات گوناگونی داشت، با اصلاحطلبان هم نشست و برخاست داشت، همچنان که با دیگران داشت ولی هیچگاه به عنوان یک فعال اصلاحطلب نه خودش را معرفی میکرد و نه کسی به چنین صفتی او را میشناخت. شاید هم سعی میشد که با چند تن دیگر از دوستان خودشان، جریانی به جز اصلاحطلبان و اصولگرایان راه بیندازند که نمیدانم چرا نشد یا شاید هم از ابتدا در پی آن نبودند.حالا و پس از طرح رویکردی سیاسی از جانب او، یک روزنامه وابسته به جناح نواصولگرایان نوشته است که «مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستماتیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.»
ابتدا بهتر بود که پیشتر با دوستان خود هماهنگ میکردند، زیرا اغلب کسانی که موضع مطلوب رسمی گرفتهاند به درخواست دوستان همان روزنامه بود. مگر آنان که نقدی بیطرفانه داشتند. علت نیز روشن است.من در گفتوگویی با خبرآنلاین در همین مورد گفتم که چرا جناح حاکم در این موضوع سکوت کرده است؟ در درجه اول چون حرفهای خودشان در نقد آقای نصیری را موثر نمیدانند. به علاوه نمیخواهند شرمندگی حضور وی در جناح متبوع را یادآور شوند و مسوولیت افکار و رفتار متضاد خود را بپذیرند، افکار و رفتاری که موجب اینگونه ریزشها شده است. اگر آقای نصیری جایی در میان اصلاحطلبان برای خودش مییافت احتمالا به آن سوی آب نگاه نمیکرد.
گرچه این نحوه نوشتن ناشی از بیصداقتی و دورویی است، ولی بیعقلی نیز در آن موج میزند. چرا؟ فرض کنیم که ادعای نویسنده درست باشد. آیا یک لحظه پیش خود فکر نکرده که اگر اصلاحطلبان هم سلطنتطلب شده باشند، حتما افراد با گرایشهای فراتر از اصلاحطلبی هم شدهاند، پس چه کسی برای سیاست رسمی میماند؟ شما که حداکثر ۱۵درصد (با ارفاق) بیشتر نیستید، آنهم ۱۵درصد که به لحاظ متغیرهای اصلی جامعه جزو بخشهای ضعیفتر و کماثرتر است.
اگر اندکی، فقط اندکی درایت بود، حتی باید آقای نصیری را هم به نحوی توجیه و اصرار میکردید که وی هم طرفدار سلطنت نیست، حالا یک حرفی زده، وقتی دید که نظراتش درست نیست برمیگردد و... ولی به جای اینها یک مجموعه اصلی انقلاب که بسیار فراتر از کل اصولگرایان هستند را نیز باطنشناسی میکنید و نصیری را باطن آنها میدانید. آیکیو، در اندازه گنجشک هم نیست.
21302
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903293